سابقه تاريخ اصفهان به قدمت تاريخ ايران است. بناي اصفهان را به طهمورث،
سومين پادشاه از سلسله پيشداديان نسبت داده اند، اصفهان در تاريخ قديم به
نام (گي) در پارس عليا معرفي گرديده، اين شهر محل تقتطه رههاي عمده و
اقامتگاه سلطنتي پادشاهان هخامنشي بوده است.
استرابون جغرافيدان يوناني در 2000 سال قبل، از اصفهان بعنوان مركز كشور
ايران نام برد. مسلمانان اين شهر را (جي) و در طول تاريخ به نامهاي اسپاهان
يا شهر سواران و همچنين صفاهان و صفاهون گفته شده است.
از مراجعه به منابع موجود تاريخي چنين بر مي آيد كه كلمه "اسپاران"
بطليموس" سپاهان" پهلوي و "اصفهان" عرب و "اصفهان" امروز لفظي قديمي است و
به احتمال قريب به يقين كلمه اي پهلوي است و ريشه قديمي تر از پهلوي آن
مكشوف نيست. در عهد اشكانيان اصفهان مركز و پايتخت يكي از ايالت هاي وسيعي
بود كه تحت فرمان ملوك اشكاني قرار داشت. در دوره ساسانيان، اصفهان محل
سكونت و قلمرو و نفوذ "اسپوهران" يا اعضاي هفت خانواده بزرگ ايراني كه
مشاغل عمده و مناسب سلطنتي در اختيار داشتند، بود.
بعد از اسلام، اصفهان مانند ديگر شهرهاي ايران تا اوايل قرن چهارم تحت سلطه
اعراب بود و در زمان منصور خليفه عباسي، مورد توجه قرار گرفت و به حاكم اين
شهر دستور داده شد در عمران و آباداني آن كوشا باشد.
در سال 319 هـ.ق. مرداويج زياري اصفهان را متصرف شد و آن را به پايتختي
برگزيد و جشن سده را هرچه باشكوه تر در اين شهر برپا كرد.
در سال 327 هـ.ق. اصفهان به تصرف ركن الدوله ديلمي درآمد و آن را به
پايتختي انتخاب كرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت. در سال 443 هـ.ق.
اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقي فتح شد. در سال 639 هـ.ق. تحت سلطه
مغولها قرار گرفت.
پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدداً رونق يافت. سقوط شهر اصفهان و
انقراض سلسله صفويه كه پس از 6 ماه محاصره به دست محمود افغان، انجام گرفت.
با سقوط شهر اصفهان سلسله صفوي نيز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد.
در دوران زنديه و قاجاريه پايتخت كشور به شيراز و تهران انتقال يافت در
زمان قاجار پسر ناصرالدن شاه، ظل السلطان زمين و مصالح و آثار تاريخي شهر
را به مردم مي فروخت و مي خواست به هر ترتيبي كه شده مخارج قشون خود را كه
از واحدهاي بسيار قوي و منظم كشور بود، تأمين كند.
از ويژگيهاي اقتصادي شهر اصفهان در دوره قاجار، درآمد ناچيز زمين و عدم
امنيت ملاكين بود. در دوره پهلوي با توجه به شرايط تاريخي و جغرافيايي، شهر
اصفهان مورد توجه قرار گرفت، دربازسازي آثار تاريخي آن كوششهاي بعمل آمد و
توسعه صنعتي شهر و منطقه آغاز شد. اصفهان يكي از شهرهاي بزرگ و سياحتي
ايران است.
ورود اسلام و گسترش آن و تأثير عميق فرهنگ اسلامي در زيربناي ساخت شهر
اصفهان و وجود هنرمندان ايراني باعث گرديد تا يكي از زيباترين شهرهاي مذهبي
جهان كه در آن نمودهاي فرهنگي با ارزش از جمله مساجد و مناره ها و مدارس
علميه بود، شكل بگيرد.
در دوره ديالمه، صاحب بن عباد كه مردي كريم و فاضل بود، اصفهان را به مركز
علم و ادب و هنر تبديل كرد و فضلا و دانشمندان را به آنجا كشاند. در همان
زمان بود كه بارويي با بيست و يك هزار گام به دور اصفهان ساخته شد.
در دوران سلجوقيان آباداني اصفهان با ساخت مساجد، كوشك ها، باغستان ها و
عمارت هاي باشكوه رونق گرفت و مركزيت يافت. با حمله مغول صدمات بسياري به
اين شهر وارد شد و از رونق و حشمت آن كاسته گرديد.
اصفهان در قلب ايران واقع شده و از نظر موقعيت جغرافيايي در 51 درجه 29
دقيقه طول شرقي و 32 درجه 38 دقيقه عرض شمالي در جلگه سبز و خرم زاينده رود
و دامنه كوههاي زاگرس قرار دارد.
اين شهر در فاصله 414 كيلومتري جنوب تهران واقع شده است. آب و هواي اصفهان
معتدل و فصول چهارگانه آن منظم است. شمال اصفهان تا 90 كيلومتري باز و
بادهاي خنك شمالي از اين طريق مي وزد. جنوب و مغرب ايران اصفهان، كوهستاني
و شمال و مشرق آن جلگه است به همين علت داراي اختلاف هوا و بارندگي است.
متوسط ميزان بارندگي در اصفهان حدود 100 تا 150 مليمتر است.
مهمترين رودخانه اي كه در مركز فلات ايران جاري است. زاينده رود نام دارد
كه از ارتفاعات زردكوه بختياري (كوهرنگ) سرچشمه گرفته و پس از طي مسافتي در
حدود 360 كيلومتر از مغرب به مشرق منطقه اصفهان را آبياري مي كند و در 140
كيلومتري مشرق اصفهان در باتلاق گاوخوني فرو مي رود. اصفهان در مركز فلات
ايران واقع شده و منطقه اي است نسبتا كوهستاني، ارتفاع متوسط آن از سطح
دريا 1500 متر و كوههاي آن از شمال غربي به جنوب شرقي امتداد دارد. ارتفاع
كوه صفه در جنوب شرق اصفهان به 2232 متر مي رسد. كوه معروف به كركس به
ارتفاع 3350 متر به خط مستقيم در 50 كيلومتري شمال اصفهان واقع شده كه اغلب
پوشيده از برف است.
حسب مطالعات جغرافا شناسانه فلات مركزي ايران و مورد توجه قراردادن
خصوصياتي چون دشت پهناور و حاصلخيز، جلگه، آب و هواي گرم و مساعد و آب
فراوان براي توسعه زندگي مي توان چنين استنباط نمود كه قدمت اصفهان به 1500
تا 2000 هزار سال قبل از ميلاد مسيح (ع) يعني مقارن آمدن قوم آريا به اين
خطه مي رسد.
آقا ميرسيد جناب مؤلف كتاب الاصفهان به نقل از طبري بناي اين شهر را به
اسكندر نسبت مي دهد و در اين باره مي نويسد: چون اسكندر امر كرد، چندين شهر
ساخته شود، 12 شهر ساخته شد و همه را اسكندريه ناميد. يكي از آنها شهري است
در اسپهان كه آن را جي گويند. حافظ ابونعيم بناي شهر اصفهان را به اسكندر
نسبت داده كه بدست جي پسرزاده اصفهاني بنا گرديد. شيخ جابرانصاري مؤلف كتاب
تاريخ اصفهان و ري كه خود از دانشمندان بزرگ و مفاخر شهر اصفهان است، بناي
شهر اصفهان را به پادشاهان افسانه اي و ملي ايران نسبت داده و مي نويسد:
اسپهان از اقدام بلاد است. نخستين بنام جي مي خواندند و اين نسبت به
پادشاهان جيانيست كه قرنها پيش از كيانيان و پيشداديان شاهي ايران داشتند و
جي به معني پاك است و توايخ به اختلاف است باني را طهمورث گويند كه چهار
ديه دردشت، جوياره كوشك و كران را به يكديگر پيوست داده و بعد جمشيد
برآبادي شهر و نواحي افزوده است.
استاد محمد مهريار بناي شهر را به دست آرياييها كه حدود 2000 سال قبل از
ميلاد مسيح به فلات مركزي ايران آمده اند دانسته و درباره قدمت شهر چنين مي
نويسد: شهر اصفهان از جمله بلادي است كه شايد تاريخ و ابقه آن به سابقه و
قدمت كشور ايران مي رسد. از مطالعه مدارك تاريخي و جغرافيايي قديم چنين
دريافت مي شود كه اصفهان در عهد ساسانيان اهميتي به سزا داشتند و مخصوصاً
جنبه دفاعي آن كه مركز تجمع سپاه بود، بر ارزش جغرافيايي آن افزوده است و
نكته ديگر اينكه فعلاً آثار تاريخي كه زمان آنها به پيش از ساسانيان برسد
در دست نيست و آثاري چون آتشگاه و باروي آن در نصرآباد، ديوار خشتي در مسجد
جامع و پل شهرستان از جمله نمونه هايي هستند كه از دوره ساسانيان بجا مانده
اند. اما به لحاظ عناصري چون ويژگيهاي طبيعي منطقه اصفهان، گويشهاي باستاني
موجود در نواحي اطراف شهر و نيز نام اصفهان و بسياري از روستاها و شهرهاي
وابسته به آن مانند: سين، آدريان، آذرخواران، آذرمناباد، سروش آذران، خوزان
و فرمان ويسنا و ... مي توان به قدمت اصفهان به خيلي بيش از ساسانيان پي
برد. در كتاب محاسن اصفهان تأليف مافروخي اصفهاني، لغت اصفهان به معني لشكر
خداي نيز آمده است. آقا ميرسيدعلي جناب در كتاب الاصفهان چنين مي نويسد:
اصفهان لفظي است معرب از كلمه اسپاهان اسم چندين دهكده و بلوك و زميني كه
شهر كنوني در آن واقع شده است در اواخر قرن دوم هجري تقريباً يكصد و پنجاه
سال پس از فتح آنجا مسلمين چند قريه آن را با يك سوء و بارو وصل نمودند و
اسم عمومي را معرب ساخته به آنجا گذاردند. بنا به گفته استرابون جغرافي دان
يوناني، اصفهان در دوره هخامنشيان، از اقامتگاه ويژه شهرياران و از ولايات
بزرگ بوده است. پيشينه تاريخي اصفهان: اصفهان بر پايه پژوهشهاي باستان
شناختي و كاوشهاي علمي كه در نقاط گوناگون آن از جمله تپه هاي سيلك، در 4
كيلومتري باخترشهر كاشان انجام شده، يكي از نخستين مراكز فرهنگي و محل زيست
انسان پيش از تاريخ است و درادوار عتيق نقش پلي را داشته كه قسمتهاي كم
ارتفاع شرق فلات ايران را با سرزمينهاي كوهستاني غرب پيوند مي داده و براي
سرمازدگان كوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هواي خشك شرق، محل مناسب و
مطلوبي بوده است.
از اصفهان قبل از اسلام، يعني حكومت مادها و دوره هخامنشيان و اشكانيان و
تا حدودي ساسانيان آثار قابل توجهي بر جاي نمانده است و هرآنچه از عظمت و
شكوه اين شهر در كتابهاي گوناگون و بيشمار و نيز سفرنامه هاي متعدد
جهانگردان و سياحان نوشته و نشر يافته است با تمدن و فرهنگ اسلامي و به
ويژه شيعي ارتباط تنگاتنگ دارد و در واقع پس از ظهور و بروز آيين اسلام است
كه ستاره شهر اصفهان طلوع كرده و آن را به كانون فرهنگ و ادب و علم و هنر
تبديل نموده است. آنچه مسلم است استقرار جلگه اصفهان در ميان بيابانها و
كوههاي خشك مركزي ايران از يكطرف و اهميت و موقعيت ارتباطي خاص آن در مرك
فلات پهناور ايران از طرف ديگر، تاريخ و سابقه اين شهر را به تاريخ و قدمت
ايران مرتبط كرده است و پيش از حكومت مادها اصفهان حد شرقي ممالكي بوده است
كه بابلي ها از آن اطلاع داشته اند و به احتمال قوي جزء ناحيه انزان و يا
انشان بوده است. اصفهان با اين ميراث كهن، حق بزرگي بر گردن ايران، مقبوليت
مذهب تشيع و انقلاب اسلامي دارد. اصفهان را بايد ركن ركين انقلاب اسلامي
دانست. اصفهان را بايد يكي از حلقههاي اصلي زنجيره اربعين انقلاب دانست كه
از قم و تبريز آغاز و به اصفهان و يزد متصل شد. در دوران جنگ تحميلي نقش
اصفهان در دفاع از ارزشها و ميراث انقلابي ملت بزرگ ايران غيرقابل انكار
است.
در توصيف اصفهان و منزلت اصفهان همين قدر بس كه بدانيم اصفهان بيشترين
تعداد شهداي جنگ تحميلي را نثار درخت تنومند ايران اسلامي نموده است. در
كنار اين همه بايد به نقش اصفهان در بالندكي اقتصاد ايران اشاره نمود.
اصفهان دركنار جاذبه هاي مهم گردشگري، كشاورزي، صنعت و تجارت، نبض اقتصاد
ملي را در دست دارد. وجود كارخانه ها و مجتمع هاي بزرگ ذوب آهن، فولاد
مباركه، پتروشيمي، پالايشگاه، نيروگاه، راه آهن، شبكه گسترده و دو خطه
فبرنوري، توان تكنولوژيكي، تربيت نيروي انساني، دانشگاههاي اصفهان، صنعتي و
علوم پزشكي در كنار معادن غني از جمله طلا در موته در كنار مردمي باهوش،
مقتصد و سخت كوش آن را ه مثابه بهشتي براي خلايق بدل ساخته است. هرچند از
ان امر نيز نبايد غافل شد كه اين مزيتها، آسيبهاي فراواني را نيز بر پيكره
فرهنگي، اجتماعي و زيست محطي اصفهان وارد كرده است. تغييرات گسترده صنعتي
در كنار رشد روز افزون شهرنشيني و خاصيت مهاجرپذير اين خطه، سبب بروز آسبها
و بحرانهاي اجتماعي گوناگون در استان اصفهان شده است.
|